با وجود همکاری های همسر و دخترم متاسفانه نتونستم تو این مدت طبق برنامه پیش برم و هیچ چیز و هیچ کسی رو جز خودم مقصر نمیدونم. باز هم همون شب بیداری ها و فشرده کاری ها... تا جایی که همسرم هم بهم پیشنهاد داد که مدیریت کنم و نذارم اینقدر کارها فشرده بشه و 2-3 روز که من درگیر بودم همه کارهای عسل و بخشی از کارهای خونه رو بعهده گرفته بود و من هم عذاب وجدان داشتم. صدای خنده ها و گریه های عسل رو که میشنیدم دلم میخواست بشینم ساعتها باهاش بازی کنم و زمان نگذره. امان از تنبلی....
دوباره اراده میکنم و این بار جدی تر از قبل عمل میکنم
آفرین .خیلی خوشم میاد ازین روحیه ات .مطمئناً می تونی از پس کارهات بر بیای .خلاصه کمی آزمون و خطا باید باشه دیگه تا بیفتی روی غلطک.
ایشالا یه خونه خوب خوب گیرتون بیاد و از الآن مبارک باشه
مرسی رزماری جون
امیدورام از این تجربه ها درس بگیرم
سلام شهره جون
اگه با تبادل لینک موافقی خبرم کن
سلام عزیزم لینک شدی
عزیزم زیاد سخت نگیر
روزها و ماههای اول نی نی دارشدن همینه، طول میکشه که کارها رو روال بیفتن
مهم اینه که تا میتونی از این روزها و شبها لذت ببری و به قول یک دوستی سرمایه گذاری عاطفی کنین، تا میتونین به نی نی محبت کنین تا بعدها از رابطه متقابلتون لذت ببرین
کارهاتون هم در کنارشبه هر شکلی شده جلو میرن و انجام میشن ان شاء الله
عزیزم زیاد سخت نگیر
روزها و ماههای اول نی نی دارشدن همینه، طول میکشه که کارها رو روال بیفتن
مهم اینه که تا میتونی از این روزها و شبها لذت ببری و به قول یک دوستی سرمایه گذاری عاطفی کنین، تا میتونین به نی نی محبت کنین تا بعدها از رابطه متقابلتون لذت ببرین
کارهاتون هم در کنارشبه هر شکلی شده جلو میرن و انجام میشن ان شاء الله
سلام شهره جون.واقعا سخته هم کاربیرون هم خونه داری هم رسیدگی به یه فرشته کوچولو.اما مطمینا تو میتونی