هنوز منتظر هستیم و دیگه خیلی این انتظار سخت شده. خودم احساس سنگیمی شدید میکنم بخصوص تو خواب موقع غلت زدن. ولی مشکل خاصی ندارم. همیشه فکر میکردم خیلی روزهای آخر برام سخت باشه اما خدارو شکر دارم بخوبی میگذرونم. از یکطرف عجله دارم برای بدنیا اومدن و دیدنش و از طرفی هم دلم میخواد تا لحظه ای که به اون محیط احتیاج داره همونجا بمونه و خوب رشد کنه. از خدا خیلی میخوام کمکم کنه. نگرانی و ترسم از زایمان بطرز باور نکردنی از بین رفته فکر میکنم اثر شرکت توی کلاس های بارداری و صحبت با اطرافیان و با تجربه هاست. الان فقط زایمان رو یه پروسه طبیعی و شیرین میبینم و هر لحظه انتطارشو میکشم
همه فکرم شده پر از ابهامات در مورد دخترمون و خصوصیاتش.از همه میخوام برام دعا کنید.
عزیزم تا دیدناپ کردی فکر کردم نی نی اومده
به قول خودت ایشالا هروقت دیگه کافیشه و رشدشوکرد بیاد به دنیا
حالتو میفهمم پارسال این موقعها منم منتظر بودم و بیشتر از خودم برا بقیه دیر میگذشت و صبرشون تموم شده بود
ایشالا به سلامتی گلم
به یادت هستم به بادم باش
واقعا این روزها سخت میگذره. چه انتظار طولانی ای. همه نه ماه یکطرف و این 2 هفته یه طرف. منم همین حس رو دارم که دیگران بیشتر از من عجله دارن!!
ســلامــ دوستــِ عزیز
اگــر دوست داشتــی در ختمــِ
قرآن شــریکـــ باشی بهـ وب من بیــآ
[لبخند]
برای بــهــتر متوجــهـ شدن
یکــم وقــت بذار و پســت ها رو بخون
ممنــــون [لبخند]